سین . الف
سین . الف

سین . الف

آدرس خودت

شب داخل یک مجتمع آپارتمانی

دقیقا همان مجتمعی که شما خانه دارید

و دقیقا همان طبقه ای که واحد شما در آن قرار دارد

و دقیق تر که بگویم همان واحد شما

و کمی دقیق تر

درست داخل اتاق تو

فصلی رسیده که دیگر از ساعت پنج عصر هوا تاریک است

هوا سرد شده لعنتی

نمیدانم چه اتفاقی افتاد که تو بی اراده پرده را کنار زدی

البته لیوان چایی هم توی دستت بود

و گاهی کف دستت را به لیوان میچسباندی که گرمتر بشوی

تو توی خانه بودی 

و فقط سرمای پشت پنجره اذیتت میکرد

تازه هنوز برف هم نمیبارید

و

درست همان شب

و درست داخل همان شهر

و طبیعتا درست در همان ساعت و همان فصل

 منتهی الیه یک خیابان نزدیک خانه شما

که تو از بالا تا ته همان خیابان را میبینی

یعنی دقیقا از همانجایی که ایستاده ای آن هم لیوان به دست

و آن هم بدون بارش برف و این حرفها

مثل منی

عاشق شده بود

فهمیدی داستان را؟