سین . الف
سین . الف

سین . الف

-----

این پست در دست اصلاح است

یزد

خیلی سعی میکنم که بخوابم

اصولا سعی بیشتر خواب کمتر به همراه دارد

تا چرتم میگرد و پلکهایم کمی سنگین میشوند

صدای زوزه یک موتو بیدارم می کند

تهران هستم اما زوزه موتورها حس یزد را برایم می آورند

بیدار که می شوم فکر می کنم که یزدم

تقریبا دو هفته ای می شود که یزدم

خستگی از تمام هیکلم می بارد

تنهایی هم مزید علت شده

بیشتر از هر وقتی به آرامش یزد احتیاج دارم

مخصوصا کوچه های کاهگلی پشت مسجد جامع

بی دلیل نیست که این همه فرنگی به یزد آیند و روند دارند

از هیاهوی غرب گریزانند که به سکوت یزد پناه می آورند

از اینجایی که هستم تا دم در مسجد جامع پیاده می روم

هرجا که باشی تا مسجد جامع هم که پیاده بروی لذت دارد

کاش مردم یزد قیام کنند و جلوی خیلی از این تکنولوژی های بیخود را بگیرند

که به شهرشان وارد نشود

بعدها دلیلش را خواهند دید

توی کوچه های کاهگلی تنها جایی است

که می شود ایرانیهای درگذشته را هم دید

همراهشان قدم زد

سیگاری پیچید و کامی گرفت

حتی هرجا که تشنه شدی

مثل باقی شهرها که نیست که رویت نشود

درب هر خانه ای را که بزنی لبوانی آب گیرت می آید

فقط دو روز دیگر میتوانم یزد باشم

این همیشه بدترین خبری است که خودم به خودم میدهم

گاهی از دو روز قبلتر گاهی هم سه روز

عزا میگیرم که می خواهم برگردم


سکوت

بس که خورشید سیه می تابد


تکرار ذهنی که می پرد از نوع دیگر

کلیسا - تیاتر شهر - جامپینگ - قبرستان - امامزاده بین راه - جاده های پر پیچ و خم - درخت خرما - شتر - تپه های شنی - لانه مورچه ها - روی شنها دراز بکش - پشت وانت - به سمت ترمینال - یکی از بچه های گروه یک عادت خاص دارد - بازی  کردن - برگردیم - بازار تهران - چهارسوق - صندلی های اتوبوس 


صدای ناقوس - رضا کیانیان - ارتفاع وحشتناک - وسط هفته و خلوت - گنبد طلایی کوچک - تابلوهای هشدار - رطب بم - مردی تنها در بیابان - مورچه های سیاه  و درشت کویری - احساس داغی  - فریاد بی امان شوفرها - فقط تی شرت  سبز مات می پوشد - معمولا تخته - برگردیم - خیابان پانزده خرداد - گذرگاه تاریخ بازاری ها - صندلی های اتوبوس


دنگ دنگ دنگ - مقابل یک بازیگر تازه کار که نمی شناسمش - می پرد - گل فروش ها نیستند - سایه گنبد روی زمین افتاده - پیچ به راست و چپ - شیرین و سیاه پوش - لاغر و قوی -  با همه جنگ دارند - ریز و سوزاننده و خوش آیند - یزد - عشقش عاشق سبز بوده - جفت شش می خواهد که نبازد - برگردیم - چه سنگفرشهای خوبی - دلم برای دوره قجر تنگ شد - صندلی های اتوبوس


یک شنبه شد - تیاتر شهر - جامپینگ - آرامگاه دوست قدیمی - امامزاده - جاده ها - درخت خرما  . . .


امشب هم

گفته بودم که اگر عمری بود

غزلی با تو بخوانم امشب