سین . الف
سین . الف

سین . الف

یک تمرین ساده با حامد

کارت ویزیت یک جایی که نمیدانم کجا بود

و یک چیزی می فروخت

پشت کارت چند شماره تلفن 

و یک آدرس

و دخترک داستان من

باید به این کارت ارتباطی پیدا میکرد

دختر بیچاره من کجا و صاحب آن کارت کجا

هردو نمیدانستیم - خودم و حامد را می گویم

شاید صاحب آن کارت

پدر دخترک بیچاره بود

هرچه بود آرزوی خوبی برای آن دخترک داشتیم

تابستان بود که آن دختر دنیا آمد

اما هنوز ذهن من درگیر سرانجام اوست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد