مقدمه موهایت
همان لطفی را دارد
که شاه بیت ابروانت
و من بیچاره این وسط مانده ام
که با این سواد بخور و نمیر
چگونه برای عالمی
بنویسم و بسرایم
که
تو زیبایی
.
.
.
.
.
گاهی هوس می کنم بنشینم صدای مضراب شهنازگوش کنم گاهی هم آوای شجریان را می طلبم بلکه مسکنی باشد بر گذر عمر
.
.
گاهی غزلیات سعدی را نگاه می کنم و ذوق می کنم گاهی هم غمنامه های شهریار را می خوانم
کاشکیِ بزرگِ زندگیم ِ زندگی کردن در سالهای ۱۳۰۰ بود
.
.
اما حالا سیر نمی شوم اگر هر روز زمستان باشد تا کلاه سفیدم را تا زیر ابروانم پایین بکشم و یقه کاپشنم را بالا بدهم و دستکشهای سیاهم را به دستم کنم آنقدر توی تهران قدم بزنم تا پاهایم کرخت شوند.
ادامه...
سلام و عرض ارادت ببخشید مدتی نبودم و در نتیجه از حال و روزتون بی خبر بودم... حمل بر بی توجهی نکنید ... هزار آرزوی شاد و رنگی دارم براتون امیدوارم زود اوضاع بر وفق مراد بشه....
سلام گرامی [گل][گل][گل] . . . روح غزل در بیت بیت خاطرم جاری ست . . با یک غزل به روزم هم البته با این ادرس. خواستم غزل ها رو از دلنوشته ها و بقیه ی مطالب جدا کرده باشم...
... منتظر نقد و نظر ارزشمند شما بزرگوار[گل] هر وقت خوب شدی بیا.نه الان.
سلام. در مورد بالا باید بگم که بله ما همه گاهی اینجوری میشیم. اشکال نداره. ایشاا... زود برمیگردید به حال اول و خوب میشید. در مورد این کار هم باید بگم دوباره خوندمش اما واقعا از خوندنش لذت میبرم.
یارفیق من لارفیق له ... گفتم . دستتو میگیره و با خودش می چرخونه ...هی می چرخی می چرخی می چرخی ...همه چیز یادت می ره...جز اون...اونی که دستتو گرفته و هی می چرخونتت...بعد می گی سرم دیگه گیج رفت بسه...دستتو ول می کنه...تو اروم آروم ازش دور می شی...دور میشی...دور می شی...بی حوصله می شی...کسل می شی از خیلی چیز ها ...بعد می گی میشه دستمو بگیری دوباره...دلم فقط تور و می خواد...توکه غیر تو هیچه...هیچ.
واقعا...
جات خالیه...همین!
سلام دوست عزیز
نگران شدم .امیدوارم .این قمر حالتان کم کم و به زودی به شمس یه شانسی بدهد .
اخوی کجایی ؟دلمان پکید ها
چی شدی پس؟؟؟غیبتت خیلی طولانی شده!!
امیدوارم حالت خوب باشه.
امیدوارم زودتر بیاین و با خودتون کلی از اون شعرهای ناب و با احساس بیارین .
به این دیگه می گن غیبت کبری...کجایین آخه شما؟!!
خب یه اعلام حضور بکنین! خبر از زنده بودن و نفس کشیدن و اینا.
برادر کجایی؟؟
کجایی شما؟!!
کلی گرد و خاک گرفته اینجا
ای بابا هنوز که تو غاری شما...بیا بیرون. داره خیلی طولانی میشه ها...
از ما گفتن
نظرات بالا بسته بود...
تنها تو نیستی
خیلیها این روزها بی حوصله اند...
نگرانمون نکنید.
دلم برای اینجا تنگ شده بود...همین.
به امیدش..
سلام .. وبلاگت یه جوریه .. جالبه .. هه!
کجایی سجاد خان!دلمون تنگید بابا
زودی خوب شو بیا
امیدوارم زودی برگردید و ما رو خوشحال کنید . منم نتظر نظرهای شما هستم . جاشون خیلی خالیه .
یه چیزی بنویسید .
چرا پس یهتر نشدین؟ چراپس نیستین؟ دلمون برای هزار و نهصدو بیستی ها تنگ شده.
لطف کردی عزیز تشکر نیاز نبود
منتظر بهبودی کامل اوضاعت هستیم
منتظر اشعار قشنگت هستم
امیدوارم آخر این سر بالایی
یه راه هموار باشه .
من خسته ام چگونه بگویم که خسته ام
با این زبان گنگ و حروف شکسته ام
دلبسته ام به خاطره هایی ز جنس خواب
اما به مهربانی تو دل نبسته ام
داری سخت می گیری.
بزار روحت از زندگی لذت ببره
بنویس
تو می تونی
به به ...بالاخره چشممون به پست جدید روشن شد
امیدوارم همه چی بهتر بشه از جمله حال شما
امیدوارم بهتر شده باشین.
دلمون تنگ شده برا نوشته هاتون....
گل نداشت برایتان گل بذارم !
موفق باشی
چرا نظرات رو بستی!؟
چت شده سجاد!؟ دوست عزیزم!؟
: (
سلام و عرض ارادت
ببخشید مدتی نبودم و در نتیجه از حال و روزتون بی خبر بودم... حمل بر بی توجهی نکنید ... هزار آرزوی شاد و رنگی دارم براتون
امیدوارم زود اوضاع بر وفق مراد بشه....
سلام گرامی
[گل][گل][گل]
.
.
.
روح غزل در بیت بیت خاطرم جاری ست
.
.
با یک غزل به روزم هم
البته با این ادرس.
خواستم غزل ها رو از دلنوشته ها و بقیه ی مطالب جدا کرده باشم...
... منتظر نقد و نظر ارزشمند شما بزرگوار[گل]
هر وقت خوب شدی بیا.نه الان.
یا حق[گل][گل]
چرا ما حاضریم ی عمرو بدیم واس ی لحظه؟واس ی نگاه؟واس ی لبخند؟
این خاطره بازیا تمومی نداره؟
ببخشید سجاد جان! دلم از دست خودم،از دست عشق و از دست این روزا گرفته.
نمیخوای از غار تنهایی بیای بیرون ؟ مثل اینکه اونجا داره خوش میگذره...نه؟
سلام.
در مورد بالا باید بگم که بله ما همه گاهی اینجوری میشیم.
اشکال نداره.
ایشاا... زود برمیگردید به حال اول و خوب میشید.
در مورد این کار هم باید بگم دوباره خوندمش اما واقعا از خوندنش لذت میبرم.
یا حق.
.
.
.
.
.
هم ناله با امام زمان به سوگ می نشینیم .
.
.
.
.
.
یا حق
.
.
.
.
.
یارفیق من لارفیق له
...
گفتم
.
دستتو میگیره و با خودش می چرخونه ...هی می چرخی می چرخی می چرخی ...همه چیز یادت می ره...جز اون...اونی که دستتو گرفته و هی می چرخونتت...بعد می گی سرم دیگه گیج رفت بسه...دستتو ول می کنه...تو اروم آروم ازش دور می شی...دور میشی...دور می شی...بی حوصله می شی...کسل می شی از خیلی چیز ها ...بعد می گی میشه دستمو بگیری دوباره...دلم فقط تور و می خواد...توکه غیر تو هیچه...هیچ.
بله عشق همان لحظه ی اول است. اما خودت باید حسش کنی!
سلام
فکر کنم دیگه وقتشه حالت بهتر بشه!!
همه ی این روزها می گذره باید صبور باشی.
هنوز روبه راه نشدی پسر؟
سلام
خیلی زیبا از واژه ها استفاده کردین
لذت بردم
درضمن ایشالله که بزودی سرحال باشینو ما خوشحال
این روزا همه بی حوصله ن نمیدونم چرا؟
واسه ی پست خواستیم نظر بذاریم، نشد...
قلبم گرفت...
- به تقلید از اون کلیپ موبایل معروف.
این بی حالی ها را همه تجربه می کنیم این روز ها یک مرگیک شده است نام یکی از آخرین کارهای روی بلاگمه امیدوارم بخونی لذت ببری دوتا کار جدید رو بلاگ دارم
امیدوارم زود سر حال شید .
داش سجاد بدون که پرچمت همیشه بالاست!
تو قلب منی!
سجاد عزیزم...
راجع به پست بالات بگم...
همه همینطوری میشیم!!
حق با شماست!!
راحت باش عزیزم...
انیدوارم زودتر حات خوب بشه
منتظریم
گاهی سکوت می کنیم و مات و مبهوت فقط نگاه می کنیم...
غار تنهایی خوش بگذره
سلام
به روزم با : این من ، تویی در کار نیست !
خوشحال میشم تشریف بیارید .
عالی بود
سلام
لحظه موندگاره و هر چه رخ درش رخ می ده، نا خودآگاه ...
این یه قانونه...