سین . الف
سین . الف

سین . الف

مثل اصالت

هر چیزی اصیلش خوب است 

مثل تلویزیون سونی 

مثل پسته رفسنجان 

مثل خط نستعلیق 

مثل صدای تار 

مثل آدم

نذری از نوع دیگر

چقدر 

کاسه آب زلال 

نذر سفرهایمان شد 

دلم میخواست

خانه ام  

بوی گلهای یاس بهاری را نمی دهد 

خانه ام  دیگر

سقفش را بر سرم سایه نمی کند 

و

رنگ و بوی شعرهای سهراب و نیما را نمی دهد   

دلم می خواست مثل قدیمها 

شش دری و ایوان و اندرونی و بیرونی داشت 

دلم می خواست حوض فیروزه ای شش ضلعی داشت 

دلم می خواست پر بود از 

ارغوان و شب بو و گل میمونی و سپرغم 

 

ای وای از این خانه 

ای وای

خانه ام  

 

خانه ام 

خانه ام بی تو ...

من 

بی تو خانه ندارم