دخترک زیبای من
بیا به تابلوهای ایست اهمیت ندهیم
به پلیسهای دستکش سفید و پوتین سیاه نگاه نکنیم
لابه لای درختهای پارک شهر گم شویم
به نگهبان پارک کاری نداشته باشیم
به کوچه های باریک شهر برویم
دوربین های امنیتی و گشتی ها را هم نگاه نکنیم
.
.
.
عزیزم
ما که به کسی کاری نداریم
چرا همه چهار چشمی دنبال ما هستند؟
یک بوسه که این همه آجان کشی ندارد
یک عمر تنهایی کمم بود؟
.
.
حالا هم که پیدایت کرده ام
منم و هزار کیلومتر جاده
.
.
نه زمان به کامم چرخید
نه مکان
هنوزم هم
گاهی هفت تیر چوبی بدست
در حال فرار از دست
پلیسها هستم
.
.
مثل همان روزهای کودکی
به خانمی خودتت ببخش
شیطنتهای گاه به گاه مرا
.
.
.
تو باز فرشته بمان و
این آدم بی خبر از همه جا را
سرزنش نکن
.
.
ما آدم های خاکی
زیبایی شما فرشتگان را که می بینیم
شل می شویم
یکی مثل تو می شود
می شود خوب
می شود آقا
یکی هم مثل ما
می شود رعیت
تو خوب همیشگی بوده ای
مرا پاکیزه بپذیر
هر چیزی اصیلش خوب است
مثل تلویزیون سونی
مثل پسته رفسنجان
مثل خط نستعلیق
مثل صدای تار
.
.
.
مثل آدم