ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
می دانی
سر بستن چشم در غبار را
نه مگر اینکه من تو از خاکیم
و زمین و زمان می پیماییم
حقیقت نه فقط بر زبان
که بر چشم هم
تلخ می آید
از بالای بالایی ها
به زمین نگاه میکنم
نه دردی نه غمی
تازه اگر هم باشد
آنقدر کوچک است
که می توان نادیده گرفت
شاید
به همین خاطر است
که هیچکس درد انسان را نمی فهمد
نه فرشته ها ، نه ...
شاید به همین خاطر است
که روح زمینها بعد از مرگ
سرگردان می ماند
در بالای بالایی ها