تیاتر قاتل بی رحم ، هسه کارلسون نوشته هنینگ مانکل است و کار ترجمه و کارگردانی را آقای مسعود رایگان به عهده گرفته .
یک تیاتر داستانی با نیم نگاهی نه چندان عمیق به بحث روانشناسی و در واقع ذکر خاطرات تلخ کودکی - هسه - است . یک داستان ساده اما یک نمایش جذاب .
جذاب از نظر نورپردازی و نوع بیان و حتی دکوری که دایم چشم بیننده را به هر طرف صحنه می کشاند . استفاده از موسیقی و افکتهای صدایی هم در شادابی کار تاثیری دوچندان دارد .
نمایش پیچیدگی خاصی که سبب برانگیختن حس کنجکاوی بیننده شود را ندارد ولی ساختار اجرایی محکم و با فکر طراحی شده و همین باعث می شود که تا پایان اثر بیننده در جای خود باقی بماند و راضی از سالن نمایش خارج شود .
من
جز بهانه ات
و جز گیس دانه دانه ات
و بعد از تمام کوچه های شهر
جز راه خانه ات
دلم را خوش کنم به چه؟
در دست اصلاح
تمنای تپش گندمزار را می توان شنید
آن هنگام که
از شوره زار ذهنم می گذری
تا مرتکب گناهی شویم
که عمری همدیگر را مقصرش بدانیم
و فلاسفه همچنان گیج آن باشند
که زن مرد را فریفت
یا مرد زن را